تو میدونی نفس من بی تو خوشبختی سرابه
بی تو نقشه های قلبم همگی نقش بر آبه
دستای مردونتو باز بذار رو سرم بمونه
عزیزم خدا میدونه زندگیم بی تو خرابه
دیگه حرمتی نمونده واسه ی قلبای عاشق
بی تو روزام بی تو شبهام همگی رنگ حبابه
تو بمون که بی تو تنها و غریب و بیکسم من
نگو رویای قشنگ بودنت فقط یه خوابه
مینا توکلی
تو سکوت غصه هام بازم ترانه میخونم
به یاد روزای با تو عاشقانه میخونم
پشت این حصار غربت مرگ من چه بیصدا شد
چشای بارونی تنها سهم من از عشق ما شد
میدونم که دلربایی ولی حالا بیصدایی
میدونی که زنده میشم دوباره اگر بیایی
میدونی دوست دارم من میدونم دوستم داری تو
من نصیب تو نمیشم ای خداااااا باید بری تو
دل من خیلی کوچیکه که توی اون جا بگیری
عزیزم خدا نگهدار نمیخوام دردو ببینی
مینا توکلی
صدای هق هق من باز در هوا پیچید
که تکیه گاه نفسهای من کجا رفته است؟
تو را به عشق قسم لحظه ای بمان با من
تمام دلخوشی من به نا کجا رفته است
مینا توکلی
تو یه معنای قشنگی واسه خندیدن چشمام
تو یه بارون توی صحرا که میباری به غزلهام
نگو که میخوای بری تو دل من راضی نمیشه
ای بهانه نوشتن تو بمون تا به همیشه
ته چشمای قشنگت تا خدا ستاره داره
هدیه رفتن تو اینه یه قلب پاره پاره
پولک ناز تنت رو دست کی میخوای بدی تو
به خدا دلم میگیره وقتی که بخوای بری تو
توی بن بست سکوتت چی بگم که لال لالم
دلربای نازنینم بی تو من شکسته بالم
مینا توکلی